بودا و حقایق مقدس رفتار آدمی
بودا به چهار حقیقت مقدس پی برد و معتقد بود که این حقایق در ماورای ظاهر فریبنده جهان قرار دارند. این چهار حقیقت عبارتند از: 1- حقیقت رنج، 2- حقیقت خاستگاه رنج که در درون ما است و از تشنه بودن یا تشنه نبودن ما سرچشمه میگیرد، 3- حقیقت رهایی از رنج، 4- حقیقت راه رهایی از رنج.
1- [ در جهان] بعضی امور، هر اندازه هم که خوشایند و مطبوع باشند، یا موجبات رنج دیگران را فراهم می کنند، و یا خود، تبعات رنج آور به دنبال دارند.
معمولاً آدمی نسبت به عواقب و تبعات رنج آور شادیهایش، بیتوجه و به تعبیری صحیحتر، کور است. غفلت و بیتوجهی نسبت به این وجه از شادیها- یعنی همان عواقب و تبعات رنج آور آنها- موجب میشود آدمی بیشتر در شادیهایش غرق شود، غافل که عواقب رنجآور بیشتری در کمین او هستند. و از سوی دیگر، به همان میزان که توانایی ما برای همدلی1 و همدردی با دیگرآدمیان رشد میکند، به همان اندازه، حیطه و قلمرو رنج گسترش مییابد؛ رنج پدیدهای شگفت انگیز است و در عین سادگی، پیچیده و تو در تو؛ رنج، با همه وسعت و عمومیتش، گاهی چنان بر سر آدمی سایه میاندازد که هر کس فکر می کند تنها خودش گرفتار آن است و ناگزیر است به تنهایی آن را تحمل کند و تاب آورد؛ اما نباید فراموش کرد که ذهن ما، نسبت به دیگر آدمیان حساس است، چنان که گویی حسی غریب و در عین حال بسیار عمیق، ما را به سوی همبستگی، پیوستگی و همدردی2 با دیگران، سوق میدهند.
بدینسان وقتی کسب لذت3 به قیمت محروم کردن دیگری از شادی4 تمام شود، طبیعی است که احساس میکنیم این لذت به نحوی مرموز با نوعی احساس گناه آمیخته شده است. التبه باید به این نکته توجه کنیم که در اینجا گناه5 به معنای دینی کلمه، نه مهم است و نه تعیینکننده، بلکه مراد و منظور بودا، احساس گناه است و هر نوع احساس ناخوشایند و آزار دهندهای که موجب مخدوش شدن لذت شود. این وضعیت تا حدود زیادی در مورد افراد ثروتمند مصداق دارد؛ چرا که اکثر آنان دچار نگرانی و ترس از فقیر شدن هستند. در واقع همه لذایذ و شادیهایش که در عرصه زندگی به چشم میخورد، با ترس، احساس گناه و اضطراب6، آمیخته شده که در نهایت گواه بر حقیقت ناخوشایندی است که آن را حقیقت رنج مینامیم.
2- [در جهان] بعضی امور، هر اندازه هم که لذت بخش و خوشایند باشند، باز هم با احساس اضطراب پیوند خورده اند، و احساس اضطراب، خود ریشه در از دست دادن ، و وحشت از روی دادن چنین حادثهای دارد.
بوداییان این نوع وحشت و اضطراب را رنج حاصل از واژگونی7 مینامند، و معتقدند اکثر قریب به اتفاق امور، در معرض تهدید آن قرار دارند. به نظر آنان اضطراب و ترس، دو حقیقت انفکاک ناپذیرند که هر گونه احساس تعلق و وابستگی8 میتواند منشأ بروز آنها واقع شود. وقتی کسی جرأت کند که خود را از قید هر گونه تعلق و وابستگی آزاد کند و از این طریق به آسایش خاطر و بی ترسی9 برسد، میتواند به عمق معنای اضطراب پی ببرد.
3- [درجهان] بعضی امور، هر اندازه هم لذت بخش و خوشایند باشند، باز هم آدمی را درگیر در موقعیتها و شرایطی می کنند که خود آن موقعیتها و شرایط به طرز گریز ناپذیری رنج آورند.
تصور کنید که همین جسم مادی تا چه اندازه آسیبپذیر است و در معرض خطرهایی قرار دارد که معمولاً از دید خود ما پنهانند. در واقع ما نسبت به خیلی چیزها بیتوجهیم، و همین بیتوجهی باعث میشود بیشتر در حلقههای تودرتوی این جهان گرفتار شویم: در پی لذت میرویم، بیآنکه به عواقب آن بیندیشیم، و آرزو در سر می پرورانیم بیآنکه بدانیم آرزو، خود زنجیر پولادینی است که ما را به این جهان پیوند می دهد. وجود ما درجهان وجودی است مشروط و مقید10؛ اما باید بپذیریم که ما حتی نسبت به این واقعیت آشکار بیتوجهیم. رنج، ذات و سرشت هرنوع قید و شرط است و رهایی از آن مقدور نیست مگر از طریق تأمل و مراقبه که ما را به سوی وجوی نامشروط11 رهنمون میشود.
4 - لذایذ این جهان هرگز نمیتوانند تمنیّات قلبی ما را برآورده سازند. بخصوص لذایذی که ریشه در پنج بخش هستی ساز دارند.
اگر لذایذ، خوشیها و شادمانیهای این جهان را با محک زندگی به طور کلی، بسنجیم، آنگاه متوجه میشویم
که اولاً همه آنها موقتی هستند و به هیچ وجه پایدار و مانا ننیستند، ثانیاً همه آنها با اضطراب عجین شدهاند، ثالثاً همه آنها فاقد ظرافت، سطحی و نابخردانهاند.
در اینجا با یکی از نکات ظریف تعالیم بودا برخورد میکنیم، یعنی خرد و رفتار خردمندانه؛ بودا معتقد بود که در مواجهه با لذایذ این جهان، باید خردمندانه رفتارکرد و رفتارخردمندانه در چنین مواجههای یعنی جدی نگرفتن لذت به عامترین معنای ممکن.
از نظر بودا، آرزو، سبب اصلی رنج است، و فقدان آروز، مساوی است با فقدان رنج. چهار حقیقت نیز حاصل و در عین حال حاوی همین نظرند؛ نظری که بودا، طی مکاشفات شخصی خود به آن دست یافت.
منبع: امیر حسین رنجبر، بودا در جستجوی ریشه های آسمان، تهران ، انتشارات فیروزه، 1381،صص43 تا 69 با تلخیص و ویرایش.
1. sympathy
2. solidarity.
3. injoyment.
4. happiness.
5. guilt.
6. anxiety.
7. suffering from reversal.
8. attachment.
9. fearlessness.
10. conditioned existence.
11. unconditional existence.
|